کد مطلب:33610 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:96

آیا دعوی انا الحق پاره ای از عارفان دعوی الوهیت است











اكنون ممكن است این سوال مطرح شود كه ماجرای «انا الحق» گفتن

[صفحه 177]

پاره ای از عرفای ما از چه قرار است؟

اولا كار و قول این بزرگان حجت نیست. یعنی حتی اگر آنچه كه از ایشان نقل شده، درست باشد، باری حجیتی ندارد. ثانیا اگر كسی حقیقتا به همین معنای عامیانه و ساده ی كلمه ادعای خدایی كند، البته معلوم است كه ملحد و بی خداست. آن بزرگان هم كار و سخن خود را تاویل می كردند. پاره ای از عارفان دیگر- از جمله غزالی- منكر این سخنان بودند و آنها را از مقوله ی شطح و طامات و گزافه گویی های ناروای صوفیان می دانستند. البته غزالی این گونه سخنان را به گاه تاویل نیز كرده است. اما صرف نظر از آنكه این ادعاها و تاویلاتشان درست باشد یا خیر، یك نكته روشن است كه این بزرگان به فرض آنكه چنین ادعاهایی نیز كرده باشند، اولا- این سخنان را در حال با خودی بیان نمی كردند، بلكه در احوال بی خودی بر زبان می آوردند. ثانیا- ایشان هرگز به استناد این ادعاها، برای خود مدعی حقوق و امتیازات ویژه نبودند. و این نكته ی بسیار مهمی است. هیچ یك از ایشان مدعی نبود كه من چنین هستم، پس واجد فلان حقوق نیز می باشم و شما در برابر من فلان وظایف خاص را دارید. اگر كسی در نزد خود العیاذ بالله معتقد باشد كه خداست، البته اعتقاد نادرستی دارد، ولی حسابش با خداوند است. اشكال از جایی آغاز می شود كه این فرد با مردم ارتباط یابد و برای خود حقوق و امتیازات ویژه قائل شود.

اكنون دوباره آن عبارت امیرالمومنین (ع) را باز می خوانیم كه فرمودند:

دل خود را به یاد خداوند عمارت كن، نفس تاریكت را با چراغ حكمت نورانی نما

و در صدر این حكمت، همان است كه خداوند در قرآن آورده است:

با بودن خدای واحد، دیگری را به خدایی برمگیر.

این كلام، به تمام آدمیان هشدار می دهد كه همواره جستجو كنید و ببینید

[صفحه 178]

مدعیان خدایی كیانند، آنها را نخوانید و در جای آدمیان و در حد خودشان بنشانید. كلام را با حدیثی از امام صادق (ع) ختم می كنیم. در تفسیر آیه ی:

و اتخذوا من دون الله آله لیكونوا لهم عزا، كلا سیكفرون بعبادتهم و یكونون علیهم ضدا (مریم، 81 و 82)

امام صادق (ع) فرمودند:

لیس العباده هی السجود و الركوع. انما هی طاعه الرجال. من اطاع المخلوق فی معصیه الخالق فقد عبده:

(وسائل الشیعه، ج 11، ص 423)

منظور از عبادت در اینجا سجود و ركوع نیست، بلكه اطاعت مردمان است. هر كسی برای فرمان بردن از مخلوقی، نافرمانی خالق كند، او را پرستیده است.

از خداوند می خواهیم كه روزگار ما را فقط در طاعت و خدمت خودش سپری كند.

والسلام علیكم و رحمه الله.

[صفحه 179]


صفحه 177، 178، 179.